خداوند در قرآن ميگه كه اگر قرائت قرآن آسونه، حفظ آن هم آسونه و اگر به شما فشار ميآيد و با چنگ و دندان آن را حفظ ميكنيد و بعدا آن را فراموش ميكنيد، آن را حفظ نكنيد.
حفظ قرآن داراي يك ارزش و مقام بالايي است و بسيار لطف خداوند است كه كسي بتواند آن را حفظ كند، به شرطي كه آسان باشد. قرآن شيوه حفظ را ترتيل گفته و بعضي كارهايي كه با قرآن ميشه، اينها مغازه است؛ مثلا آيه الكرسي را يك نفس خواندن نه عقل گفته و نه شرع. ما خودمان يك نفر را در ميدان شوش داريم كه با يك نفس يك ليوان آبغوره را سر ميكشد؛ اينها بازيه. روزي رفتم جايي و ديدم خانمي با دست هاي خود و ايما و اشاره قرآن ميخواند؛ گفتم ما رقص با قرآن نداريم.
حقهبازيهايي كه با قرآن ميشه مثلا چند تا موبايل ميخره و استخاره ميكنه و تلفن ميزنن بهش كه مي گه سطر اول رو بخون و سطر آخر اون يكي سمت را بخون و بعد ميگه شما چي ميشيد و چي مي شيد، شما غلط ميكنيد اين حرف ها را مي زنيد. اينها مبناش چيه؟
دخترم تماس گرفت و گفت كه بخوان و ايشان خواندند و سپس گفت شما ازدواجتان عقب ميافتد و اگر هم ازدواج كنيد تا چند سالي بچه دار نميشويد؛ ناراحت نباش. دخترم گفت كه آقا من دو تا از بچههام دانشجواند و من بهشون گفتم نان ميخواهي بخوري خداوند به سگهاي ولگرد روزي ميدهد، به سوسكهاي سوراخها روزي ميدهد؛ به چه دليلي اين كلكها را ميزني تا پول مردم را جمع كني؟ من گولخوردههاي خودم را ميگم؛ چون من تا حالا يك روزنامه هم نخوندم و از اول انقلاب تا حالا يك فيلم هم نديدم چون وقت ندارم. آنقدر كارهاي واجب دارم كه به مستحبات نميرسم.
ما را بردند توي يك سالن و گفتند اينها قرآنياند و از اينها تجليل كنيد. به آنها گفتم اينها چه كردند، گفتند پژوهشهاي قرآني. گفتم من هم قرآنيام، پژوهشيام بعد بهشون گفتم كه يك آيه در قرآن داريم كه 11 تا قاف دارد و هر كسي پيدا كند، جايزه دارد؛ اينها از اول تابستان تا آخر تابستون رفتند قاف شماري.
قرآن نازل شده تا شما قاف بشماريد؟ تفسيري كه به ما دادهاند كه اخيرا چاپ شده كه اين سوره دو هزار و 700 حرف، 750 كلمه، چند تا حرف و چند تا تشديد داره. مثل اين ميمونه كه بگيد ابوعلي سينا چند كيلوه، شماره پاش چنده، مسجدالحرام چند تا بلندگو دارد و جماران چند تا موزائيك؛ آخه اينها علمه حضرت عباسي؟!
خدا ميدونه چقدر در دانشگاه، دبيرستان و حوزه حرفهايي است كه دونستنش نه مستحب و نه واجبه و نه نياز فرد و نياز جامعه است. همه اينها مزخرفه. قرآن درباره حرفهاي مزخرف ميگه درس بخوانيد چيزي كه ضرر دارد. آيا واقعا سوره كهف نازل شد براي اينكه اونا شش تا بودند يا هفتا؟!
يك حديث داريم كه مومن آينه مومن است. من اين حديث را حدود 40 سال پيش خواندم و به اين نتيجه رسيدم كه يك آينه فقط زشتي را نميگه؛ هم زشتي را ميگه هم زيبايي. به اين معني كه عيبهاي مردم را ميگويي، خوبيهاي آن را هم بگو، دوم آيينه از رو به رو ميگه از پشت سر نميگه، سوم آينه مانند ذره بين عيب مردم را بزرگ نميكنه و واقعيت را ميگه، چهارم آينه قصد و غرض نداره چون جلا دارد عيب را ميگه، پنجم آينه رعايت پست و مقام را نميكند، شش آينه تا وقتي عيبي ميگه كه گرد زده نباشه؛ تا وقتي حرفت اثر دارده كه خودت عيب و ايراد نداشته باشي و هفت آينه اگر بشكند باز سياهي را نشان ميدهد؛ مومن را اگر زجر هم ببيند باز حرف خودش را ميزند.
29 تا نكته درآوردم و اين تدبر است. تفسير به راي مثل اينكه از قرآن چيزي در نميآد و اضافه ميكني توي اون مثل آيه بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد كه يكي گفته بخوريد و بياشاميد تا ريشتان سفيد شود! اين مو از كجا آمده؟ كجا خدا گفته انسان آزاده بره گناه كنه و زماني كه موهاش سفيد شد ديگر گناه نكند؟
اين تفسير به راي بعضي از آقايون شخصيت زدهاند و به خودشون زحمت نميدن فكر كنن. علامه طباطبايي فرمود تفسير قرآن بايد دو سال به دو سال عوض شود؛ اصلا 50 سال پيش در ذهن پدر شما پيتزا نبود و هر چه ابتكار و اختراع بشر بيشتر ميشه، بايد تفسير هم ...
آيت الله صافي در سفرنامه حج خود گفت: زماني كه سوار هواپيما شدم براي سفر به مكه، هواپيما تا ابرها بالا رفت و از ميان ابرها حركت كرد و مثل يك كوه به نظر ميرسيدند يعني چه نشانههاي در آسمان هست كه بشر به راحتي از آن عبور ميكند و نسبت به آن بياعتنا هستند. قديم چون هواپيما نبود معناي تماشا كردن استفاده مي شد و پيشرفتهاي علم باعث ميشه ذهن آدم پيشرفت كنه.
چند روز پيش جمعي از اساتيد دانشگاه آمدند ستاد نماز و گفتند: «والابحار سجرت» زماني كه دريا جوش آمد. گفتم به نظر شما ميرسه ...
نظام هستي با يك صدا متلاشي ميشه، زمين تكون ميخوره و زمين كه تكون بخوره، كوهها راه ميافتند و بهم ميخورند و تكه تكه ميشوند و تبديل به شن ميشوند و تبديل به پنبه ميشوند و اقيانوسها به جوش ميآيد. ايشان گفتند: يك معناي ديگر اين است كه ژاپن از آب بنزين ميسازه و من گفتم رد نميكنم شايد.
اين قرآن چندين رساله دكتري توشه مثل «والتين و زيتون» كه يك پژوهش علمي كه چرا خدا گفته به انجيرو زيتون قسم و رابطه اين دو تا در علم غذا شناسي چيه؟! يك رساله ديگرش اينكه «تين» يك بار و «زيتون» هفت بار در قرآن آمده اين يعني چي؟! اخيرا يك تحقيقي خارجي ها كردن كه خوردن يك انجير برابر با هفت زيتون است و يه آثاري دارد كه اگر شش تا بشه اون آثار را ندارد.
شما كه وارد قرآن شديد، خدا را شكر كنيد. خداوند در قرآن در مورد چهار چيز اقامه گفته است؛ يعني هم كتاب آسماني، هم نماز، هم عدالت و دين را بايد به پاس داشت. اومدن و از ما خواستند كه پيش نماز دانشگاه تهران بشم كه گفتم: بايد به همراه اقامه نماز، بايد اقامه قرآن هم بشه.
از امام رضا (ع) پرسيدند كه چرا نماز واجبه؟ امام فرمود كه خداوند نماز را واجب كرده تا قرآن از محجوريت در بياد؛ چون هر كس نماز بخونه مجبوره 120 تا آيه قرآن هم بخونه؛ به اين معنا كه قل هو الله احد و سبحان ربي الاعلي دارد. مثل كسي ميمونه كه لباس ميشوره كه علاوه بر تميز شدن دستهاش، غذاش هضم ميشه، عرق بدنش در مياد و ايام فراقتش هم پر ميشه.
وقتي ما را ميبردند گفتند كه دانشگاه تهران جزو دانشگاههاي برتره و استادهاي بزرگي داره، ميخواهيد بهشون چي بگيد؟ گفتم: درسهايي از قرآن براي مردم عادي! بهش برخورد. گفتم: امروز آبكيترين حرفها رو ميخواهم بزنم. گفتند: آبروت ميره. گفتم: به شما ربطي ندارد. رفتم و گفتم كه اينجا دانشگاه تهرانه به من گفتند علمي صحبت كن و روي تخته نوشتم «و بالوالدين احسانا» و گفتم (ب) در بالا والدين به معناي احسان فرزند با دستان خود به والدينش است؛ چون والدين او را آورده يعني حساب والدين از همه جداست – چه مومن باشي چه كافر- احسان به پدر و مادر بر همه واجب است. آيات در قرآن زمان دارند و احسان كردن به زمان ليسانس و ارشد و دكتري مربوط نميشود.
اگر الف و لام داشت، احسان به معناي احسان مخصوص است و چون بدون الف و لام آمده است شامل هر كاري ميشود -احسان چهار بار در قرآن آمده و از نظر جغرافيايي در كنار توحيد قرار گرفته به اين معني كه بعد از توحيد احسان به پدر و مادر واجب است- يكي از راههاي تربيت و شكستن غرور، سير و سلوك و خودسازي احسان است كه اين تدبر است.
گفتم اساتيد، دانشجويان باسوادترين افراد دنيا پهلوي سادهترين كلمات بايد ... و اين مراسم و كنگرهها ... كبريت به شرطي ارزش دارد كه چراغ روشن بشه چراغ غذا را بپزه و اون غذا به بدن شما برسد تا شما يك عمر آدم باشيد.
اين كنگرهها و مسابقات بايد سرچشمه حركتي باشد و گرنه ميشه «دست خاراندن»؛ يعني زماني دست آدم ميخاره، ميخارونيد و تمام ميشود؛ يعني هيچ به هيچ بايد تصميم بگيرد قرآن را از محجوريت در بياوريد؛ اين را ميگن تدبر.